Sunday, December 24, 2006

...

دوستي لطف كرده منو به بازي يلدا دعوت كرده، خب رد دعوت دوست هم كه در مرام ما نيست! ولي هر چي فكر كردم نتونستم 5 تا خصوصيت خودمو رديف كنم. ولي به تدريج مي نويسم

هيچ چيز نميتونه جاي خانواده منو بگيره

بعدش عاشق سفرم تقريبا"‌جايي نيست تو ابران كه گذر من بهش نيافتاده باشه

بعد از سفر عاشق كتاب

بعد از كتاب عاشق موسيقي

بعد از موسيقي عاشق فيلم

بعد از فيلم عاشق خواب

اينم 5 تا دوست بعدي

هاشين ، عسل ، الهام ، زهره، حسن

Saturday, December 23, 2006

يادي از پروين

محتسب، مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
مست گفت اي دوست، اين پيراهن است، افسار نيست
گفت: مستي، زان سبب افتان و خيزان ميروي
گفت: جرم راه رفتن نيست، ره هموار نيست
گفت: ميبايد تو را تا خانه‌ي قاضي برم
گفت: رو صبح آي، قاضي نيمه‌شب بيدار نيست
گفت: نزديک است والي را سراي، آنجا شويم
گفت: والي از کجا در خانه‌ي خمار نيست
گفت: تا داروغه را گوئيم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نيست
گفت: ديناري بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دينار نيست
گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بيرون کنم
گفت: پوسيدست، جز نقشي ز پود و تار نيست
گفت: آگه نيستي کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل بايد، بي کلاهي عار نيست
گفت: مي بسيار خوردي، زان چنين بخود شدي
گفت: اي بيهوده‌گو، حرف کم و بسيار نيست
گفت: بايد حد زند هشيار مردم، مست را
گفت: هوشياري بيار، اينجا کسي هشيار نيست
زنده‌ياد پروين اعتصامي

Wednesday, December 20, 2006

يلدا

شب يلدا خوش بگذره