Monday, August 17, 2009

برمیگردیم

خب تا اینجا مسایل اولیه مثل خرید ماشین و اجاره خونه و پیدا کردن مدرسه برای ولیعهد و ... به انجام رسید و فرصتی پیدا شد تا کمی بنویسم.

ما بالاخره بعد از 1 ماه موفق به اجاره یک آپارتمان شدیم. آپارتمان نه چندان کوچکی! در یکی از محلات زیبا و آرام سیدنی.

فکر میکردیم این سخت­ترین مرحله است ولی ظاهرا" اجاره خونه و خرید ماشین در برابر کار پیداکردن اونهم در شرایط بحران اقتصادی ساده ­ترین کار ممکن هست. بگذریم

استرالیایی ­ها مردمی خونگرم هستند، یه جورایی یاد مردم جنوب ایران رو برای من زنده می­کنند. کافیه سوالی از یکی بکنی و اون ندونه چه جوابی بهت بده، اونوقت مگه میشه از دستشون خلاص شد. همین طور استرالیا کشور پهناور و بزرگی است، برای ما که لفظ ایران پهناور رو زیاد شنیدیم، پهناور صفت مناسبی برای استرالیا نیست، بهتره بگم بسیار پهناور، هرچی باشه یه قاره است واسه خودش.

خیلی فکر کردم که چی بنویسم ، همه چیز در مورد استرالیا در وبلاگ های سایر دوستان هست، برای همین از این قبیل موضوعات تکراری میگذرم.

روزی که برای خداحافظی پیش یکی از اساتید زمان تحصیل رفته بودم، میگفت فرصتی برات فراهم شده که خیلی­ها خوابش رو هم نمی­بینن. درصد کمی از انسانها فرصت زندگی در کشورهای مختلف رو پیدا میکنن، از این فرصت استفاده کن و واقع گرایانه تصمیم بگیر.

الان بعد از حدود 75 روز فکر میکنم میتونم بدون تعصب تصمیم بگیرم. استرالیا بسیار زیباست و میگن فرصتها و امکانات بسیاری در اختیار من و خانواده ­ام خواهد گذاشت. ولی تهیه این امکانات حداقل برای من در ایران سخت نبود. زیبایی های اون هم چندان منحصر به فرد نیست. البته بی انصاف نباید بود که تمیزی اینجا واقعا" کم نظیره. ولی اینها شاخص­های خوبی برای تصمیم گیری نیستند. باید تمام جوانب رو بررسی کرد شاید در نهایت استرالیا امتیازات بیشتری داشته باشه ولی کوتاه سخن

ما برمی­گردیم