Sunday, December 30, 2007

همه چيزمان به همه چيزمان مي‌آيد

نمي‌دونم فيلم يك ذهن زيبا رو ديديد يا نه و اگه آره نسخه اصلي رو ديدين يا دوبله اونو؟ جان نش نظريه بازي‌ها رو طي مراسمي كه در اول فيلم و براي خود اون اتفاق مي‌افته مطرح مي‌كنه كه در نسخه دوبله شده اون صحنه‌ها نيست! حالا اين مهم نيست ، مهم اينه كه پرفسور شلي نامي مجددا" به دليل كار بر روي نظريه بازي‌ها و بسط اون جايزه نوبل مي‌گيره و اين از اخبار ساعت 7:30 صبح ايران پخش مي‌شه، حالا اينكه چند نفر مي دونن كه نظريه بازي‌ها چيه و كجا به درد مي‌خوره، اصلا" مهم نيست، اگه مهم بود كه از فيلم حذف نمي‌شد. ها بد ميگم./ا
پ.ن.1: دو تا خبر جالب
توليد قطار بدون موتور و چرخ در ايران از وبلاگ كاوه (اينم براي رعايت كپي‌رايت)./ا

Tuesday, December 18, 2007

Sunday, December 16, 2007

Tuesday, December 4, 2007

ايران، جهاني در يك مرز

پنج‌‌شنبه گذشته به طور اتفاقي سر نهار شبكه يك تلويزيون ايران رو نگاه مي‌كردم، برنامه خانواده بود با مجري‌گري هرمز شجاعي‌مهر، وسط برنامه برنامه‌ ديگه‌اي شروع شد به اسم "ايران، جهاني در يك مرز" با مجري‌گري آقاي ميلاني كه شخصا" با يك كوله‌پشتي پر از تجهيزات به جاهايي از ايران رفته و فيلم‌ و گزارش تهيه كرده كه حداقل اين يك قسمت كه ديدم، براي من هم كه بيشتر مناطق ايران رو گشته‌ام، جديد بود. هواي سفر رو دوباره انداخت تو كله‌ من.


واقعا" لذت بردم. اصلا" انتظار نداشتم كه تلويزيون ايران همچين برنامه‌اي ساخته باشه، برنامه‌هايي از اين قبيل تو تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي زياده، ولي تو صدا و سيماي ما منحصر بفرده. فقط نمي‌دونم كه چرا به جاي اينكه اين برنامه رو شب‌ها به جاي كنفرانس‌هاي مزخرف سياسي يا فيلم‌هاي صدتايه غاز آلماني، سوريه‌اي، تركيه‌اي و جديدا" كره‌اي پخش كنن كه كلي هم بايد وقت براي سانسورش تلف بشه، سر ظهر پخش مي‌كنن كه بيننده كمتري داره. اميدوارم اين مساله عمدي نباشه. ضمنا" نميدونم كه اين برنامه هر روز پخش مي‌شه يا فقط پنج‌شنبه‌ها.

Sunday, October 21, 2007

امان از نظر بازی سعدی

مدتي پيش با بانو بحثي داشتيم در مورد اينکه شيخ اجل سعدی در زندگي کاري جزنظربازی و ديد زدن زيبا رويان کوي و برزن نداشته و غزل پشت غزل بود که بانو در اثبات اين مدعا رديف ميکرد و بنده را هم به جاي شيخ محاکمه . در نهايت دست به دامان خود شيخ شدم و کليات را باز کردم، ديدم شيخ اجل هفتصد سال پيش فکر اين لحظه رو کرده بوده و اين رباعي رو سروده

گر بيخبران و عيبگويان از پس
منسوب کنندم به هوي و به هوس
آخر نه گناهيست که من کردم و بس
منظور مليح دوست دارد همه‌کس

پ.ن.1

از طرف الهام به بازی سوتی ها دعوت شدم. باید فکر کنم تا سوتی ها یادم بیاد
...

پ.ن.2

مثل اینکه این سوتی بازی دست از سر ما برنمیداره و تا دست خودمو رو نکنم، دوستان دست بردار نیستند: اول اسامی دوستان دعوت کننده رو بگم، تا بعد:

اول: الهام

دوم: پرشین

سوم: کاوه

ضمنا" بنده چون سواد، هنر و ویژگی خاصی ندارم که مثل کاوه سوادم یا مثل پرشین هنرم و یا مثل الهام روابط عمومی خوبم (مخصوصا" گرفتن موتور پسر همسایه) کار دستم بده بنابراین سوتی هم ندارم که قابل ذکر باشه، بازم فکر کنم ببینم چیزی یادم میاد یا نه

...

پ.ن. 3

این نیما هم عجب مخیه

من فقط معرفی میکنم و از حالا میگم من نیستم

ادامه دارد
...

Wednesday, September 19, 2007

...

خب امروز آخرين روز كاري من در اين پروژه به عنوان كارشناس كنترل پروژه هست. تجربياتي كه تو اين پروژه كسب كردم براي من بي نظير بود و واقعا" دوست داشتم كه پروژه‌اي رو كه از زمان شروع جز تيم اجراييش بودم تا آخر ادامه بدم ، ولي خب بايد به فكر پيشرفت خودم هم باشم. به نظرم هر چند وقت انجام يه تغييري تو كار مخصوصا" ‌تو رشته هاي فني لازمه

Saturday, September 1, 2007

ياد ايام


دوباره مشغول سياحت در اين دنياي مجازي بودم، كه رسيدم به سايت مجله دانشمند و مجله دانستنيها


در زماني كه در دوره راهنمايي بودم هر هفته شنبه‌ها اين دو مجله رو مي‌خريدم و تا شب تمومشون مي‌كردم ، يادمه پدرم مي‌گفت : اين روزنامه نيست ، هفته‌نامه ست، ولي خب اون موقع مثل الان نبود كه هر چيزي رو مي‌خواي به راحتي با يه صفحه كليد پيدا كني، ضمنا منم براي خودم آخر مطالعه بودم



به هرحال كلي از خاطرات برام زنده شد


قبلا يه بار از مورفي ياد كرده بودم، امروز قوانين ديگري از اون رو گير آوردم، خوندنشون خالي از لطف نيست



خب بعد از مورفي اينم از جناب بيل گيتس


Tuesday, August 28, 2007

انتخاب

ديشب به طور اتفاقي كتاب "بذرهاي عظمت" نوشته دنيس ویتلي به دستم رسيد و شروع كردم به خوندنش. ترجمه خيلي افتضاح بود ولي كتاب به قدري جالب بود كه همون ديشب با تمام مشقت نصفشو خوندم. تو يه فصلي نوشته بود: ... ما دو انتخاب بيشتر نداريم
پذيرش بدون چون و چراي اوضاع و احوال و وضع موجود
يا پذيرش مسئوليت براي تغيير وضع موجود
...

Sunday, August 19, 2007

يه فيلم ايراني ديدم

ديشب بعد از مدت‌ها هوس ديدن فيلم ايراني به سرم زد، وسط اين همه فيلم‌هاي آبكي موجود فيلم تقاطع رو انتخاب كردم و ديدم، كپي بسيار كامل و جالبي بود از فيلم بابل

چه از لحاظ داستان كه موضوع بابل در دنيا جاريه و تقاطع در ايران
و
چه از لحاظ بازيگران كه در بابل همه در سطح جهان و در تقاطع همه برترين‌هاي ايران

به نظرم فيلم خوبي بود بعد از كلي فيلم‌هاي عشق و عاشقي ايراني و يا جنگي، فقط حيف كه من فيلم بابل رو قبلا"‌ديده بودم. شما هم اگه خواستيد هر كدوم اين فيلم هارو ببينيد، حتما اون يكي ديگه رو هم ببينيد (خلاصه داستان فيلم بابل به قلم مسعود بهنود) بازم در اين مورد ميگم

Wednesday, July 11, 2007

انتظار

از امروز بنده هم به خيل عظيم منتظران پيوستم. ساير دوستاني هم كه به هر شكلي منتظرند، مي توانند در اينجا كلي مطلب در مورد انتظار پيدا كنند، از جمله وظايف فرد در زمان انتظار./ا

Sunday, June 24, 2007

...

اومدم يه چيزي بنويسم ، ديدم هيچي تراوش نميكنه ، همينو نوشتم./ا

Wednesday, May 16, 2007

...



ديدين رييس جمهور رفت خانه تكواندو (اينجا، اينجا، اينجا و اينجا) بهش لباس تكواندو با كمر بند مشكي دان 8 پوشوندن. خدا اون روز و نياره كه رييس جمهور بره اردوي گشتي گيرا، تصور كنين رييس جمهور با دو بنده آبي يا قرمز

Tuesday, May 8, 2007

وقتي نميتوانيم فقرا را غني كنيم ، اغنيا را فقير كنيم

ديشب به مناسبتي در منزل دوستي مهمان بودم و از انجا كه مهمان خر صاحبخانه است يا به عبارت ديگر به احترام صاحب مجلس، مجبور به تماشاي تلويزيون و برنامه شب شيشه‌اي شديم . مهمان برنامه آقاي دكتر توكلي بود كه معرف حضور همه هست . وقتي مجري برنامه از ايشان درخواست كرد به عنوان نماينده مردم تهران صريح و شفاف در مورد آينده بنزين و نحوه عرضه آن صحبت بفرمايند، ايشان ابتدا فرمودند: من نماينده مردم تهران نيستم، بلكه نماينده مردم تهران، ري، اسلام‌شهر و شميرانات هستم. سپس فرمودند: چه كسي گفته كه بنزين دو نرخي است ، قرار است روزانه حدود 3 ليتر و در كل ماهانه 100 ليتر به هر كارت سوخت بنزين عرضه شود. وقتي مجري برنامه پرسيد : در اين صورت بنزين آزاد وجود ندارد، قاطعانه گفت: دقيقا". وقتي مجري پرسيد پس تكليف مردمي كه مي خواهند به مسافرت بروند چيست ؟ ايشان با لبخندي كه فقط از عهده يك سيستمدار تحصيلكرده انگليس بر‌مي‌آيد، فرمودند: مردم مي‌توانند با اتوبوس مسافرت كنند (نه هواپيما و نه قطار ). مجددا" وقتي مجري پرسيد اينطور كه نميشه، ايشان گفتند : چرا نميشه و اين دقيقا" عين عدالت است. با توجه به اينكه ايشان اعلام كردند كه احتمال كانديداتوري ايشان براي انتخابات رياست جمهوري آينده صفر نمي باشد، همين سخنان بالا و در واقع شب گذشته ايشان به نظرم تكليف راي دهندگاني كه به ايشان به عنوان يك گزينه خوب نگاه مي كنند روشن است. (نگيد كسي به اين راي نميده ، انتخابات چند دوره پيش نزديك بود رفسنجاني رو پشت سر بزاره)./ا

Sunday, April 29, 2007

بدون شرح

كي از چي خوشش مياد يا كجا دنبال چي مي‌گردن؟ كلمه‌اي رو كه مي خواهي اينجا تايپ كن بعد نتيجه رو ببين. مثلا" ... خودت امتحان كن ديگه
اينم يه جورايي بدون شرحه

Wednesday, April 18, 2007

استعداد

اين ايراني ها آخر استعداد و نو آوري هستند. اينجا يه سر بزنين./ا

Tuesday, April 3, 2007

حرف مفت

تا حالا كسي بهتون گفته حرف مفت نزن و كلي حالي به هولي شده باشين. مي دونين حرف مفت چيه؟
علی اصغر شمیم در کتاب «ایران در دوره­­ی سلطنت قاجار» نوشته است: وقتی ناصرالدین شاه دستگاه تلگراف را به ایران آورد و در تهران نخستین تلگرافخانه افتتاح شد، مردم به این دستگاه تازه بی­اعتماد بودند. برای همین سلطان صاحبقران اجازه داد که مردم دو روزی پیام­های خود را مجانی به شهرهای دیگر بفرستند. وزیر تلگراف استدلال کرده بود که ایرانی­ها مثلی دارند که می­گوید کوفت باشد، مفت باشد. یعنی هر چه که مفت باشد، مردم از آن استقبال می­کنند. همین­طور هم شد. مردم کم کم و با ترس برای فرستادن پیام­هاشان راهی تلگراف­خانه شدند. دولت وقت چند روزی را به این منوال گذراند و وقتی که تلگراف­خانه جا­ افتاد و دیگر کسی تلگراف­خانه را به شعبده و جادو مرتبط نکرد، مخبرالدوله دستور داد بر سردر تلگراف­خانه نوشتند: از امروز به بعد حرف مفت قبول نمی­شود. می­گویند «حرف مفت» از آن زمان به زبان فارسی راه پیدا کرد. مطلب كامل رو مي تونين اينجا بخونين./ا

Sunday, March 25, 2007

نوروز سال 1386


اينم مطلبي از دكتر علي شريعتي به نام نوروز مكرر كه در سايت خانم دكتر ابتكار ديدم./ا

Sunday, March 11, 2007

Monday, March 5, 2007

بوي بهار

بهار نزديك است ، سال نو ، عيد ، عيدي

Saturday, February 24, 2007

بدون شرح

وقتي شما كلمه سرويس عمومي رو جايي ببينين چي فكر مي كنين؟ يه ‌سر به اين سايت بزنيد بالاي صفحه آخرين لينك سمت چپ رو چك كنين شايد به كارتون بياد. به‌كارمن كه نيومد چون فكر ميكردم سرويس عمومي يه چيز ديگه ست./ا

Sunday, February 18, 2007

جديد مديا و حاج قربان

در سايت جديد استاد بهنود بودم ، سايت جديد مديا را معرفي كرده بود كه من نفهميدم مسئولينش چه كساني هستند ولي خب ظاهرا" در ايران و تاجیکستان و افغانستان مخاطباني دارد. مقاله قشنگي داشت در مورد شخصي كه من سالها پيش ملاقات كرده بودم گفتم لينكشو اينجا بزارم، شايد خوشتون بياد./ا

Wednesday, February 7, 2007

...

من يه دوست فرزانه دارم كه ايشون آخر مرام و بزرگواريه. چند روز پيش ايشون يه پيشنهادي براي جبران كمبود بنزين و آلودگي هوا كرد كه من بعد از كمي غور كردن در كل ماجرا ديدم عجب پيشنهادي توپيه و همون قدر كه خنده داره ، عمليه. اينم پيشنهاد اين دوست كه در صورت عملي شدن من هيمنجا قول ميدم كه اسم و رسم كامل ايشون رو فاش كنم تا جايزه و تقديرش نصيب خودش بشه: ايشون فرمودن كه در اتوبوس هاي شهري در زير پاي مسافران ركاب تعبيه بشه تا مسافران به جاي بحث هاي سياسي مشغول ركاب زدن بشن . اينجوري هم مسئله ورزش همگاني حل ميشه ، هم هوا تميز ميشه و از همه مهمتر مردم به جاي دعوا سر صندلي اتوبوس ، اونو به هم تعارف ميكنن ./ا

Saturday, January 13, 2007

يه سوال

مي خوام يه آمار بگيرم كه چند تا از شما عزيزان حاضر بوديد يه پا نداشتيد ، ولي در عوض كور بوديد ؟ ها