Sunday, November 19, 2006

لطف و عطا و مهر تو، طبل وصال مي‌زند

اي زده مطرب غمت، در دل ما ترانه‌اي
در سر و در دماغ جان، جسته ز تو فسانه‌اي
چونک خيال خوش دمت، از سوي غيب دردمد
ز آتش عشق برجهد، تا به فلک زبانه‌اي
زهره عشق چون بزد، پنجه خود در آب و گل
قامت ما چو چنگ شد، سينه ما چغانه‌اي
آهوي لنگ چون جهد، از کف شير شرزه‌اي
چون برهد ز باز، جان، قالب چون سمانه‌اي
اي گل و اي بهار جان وي مي و اي خمار جان
شاه و يگانه او بود، کز تو خورد يگانه‌اي
باغ و بهار و بخت بين، عالم پردرخت بين
وين همگي درخت‌ها، رسته شده ز دانه‌اي
از دهش و عطاي تو، فقر فقير فخر شد
تا که نماند مرگ را، بر فقرا دهانه‌اي
لطف و عطا و مهر تو، طبل وصال مي‌زند
گر نکند وصال تو بار دگر بهانه‌اي
جلال‌الدين محمد بلخي

3 comments:

پرشین said...

agha decoration avaz kardi! mobarak bashe

Anonymous said...

با سلام
از اینکه به وبلاگ من سری زدی بسیار ممنونم.لطفا بگو کدام لینک دانلود کار نمی کند.تا ان رابررسی واصلاح کنم.
با تشکر

Anonymous said...

salam
bah bah mobarakeh
modati bood naioomadeh boodam khooneh tekoni kardi!